«نود اقتصادی»- آیا بیمه مرکزی برای اتخاذ آرایش ضد تحریمی و تشکیل اتاق تحریم صنعت بیمه در شرایط فعلی دچار فراموشی شده است؟

هنوز با قطعیت نمیتوان به این سوال مهم پاسخ گفت، اما هر چه که هست با استناد به سخنان رئیس کل بیمه مرکزی میتوان جمع بندی کرد که این مهم، تا اکنون به الویت مهم و اصلی نهاد ناظر تبدیل نشده وصنعت بیمه هم در این بین تا حدودی بلاتکلیف مانده است.

آرایش ضد تحریمی برای صنعت بیمه، از آن جهت اهمیت پیدا میکند که با گذشت 10 ماه از خروج ایالات متحده آمریکا از برجام صنعت بیمه ایران در حوزه بین الملل دچار محدودیت‌هایی جدی شده است.

عده‌ای بر این باورند که نداشتن آرایش ضد تحریمی و یا تشکیل نشدن اتاق ضد تحریم درنهاد ناظر، ریشه در نداشتن برنامه و تسلط کافی از ناحیه رئیس کل بیمه مرکزی برصنعت بیمه است!

صنعت بیمه به عنوان یکی از اضلاع بازار سرمایه در شرایط فعلی حال و روز خوشی نداشته و با مشکلات جدی دست و پنجه نرم می کند.

از افزایش شدید مطالبات معوق شرکت‌های بیمه‌ای و بروز رقابت‌های غیرحرفه‌ای برای جذب پرتفوی بیشتر گرفته تا افت شدید ذخایر شرکت‌ها، تاخیر جدی در پرداخت خسارت به مشتریان، تلاش برای عقد قرارداد با مشتریان بد حساب و ناکافی بودن سرمایه شرکت‌های بیمه‌ای با توجه به نوسانات شدید نرخ ارز.

همه و همه این موارد، تنها ،برش کوچکی ازخیل عظیم مشکلات فراروی صنعت بیمه به شمار می روند.

بی شک حل مشکلات از پیش گفته در کنار سایر معضلات درهم تنیده با صنعت بیمه، راهبردی جدی تر را از ناحیه نهاد ناظر و حتی رئیس کل آن مطالبه می‌کند.

رئیس کلی که تا پیش از این، به جز سابقه حضور اندک مدت در هیات مدیره بیمه‌های ملت و دی، تجربه موثری در زمینه  مدیریت بیمه های بازرگانی  نداشته و درست یا غلط، به ناگه ، پای بر بام این صنعت نهاده  است.

دراین بین، این سوال مطرح شده که آیا "غلامرضا سلیمانی"، رئیس کل  فعلی بیمه مرکزی برنامه ای بلند مدت برای بازکردن گره های کوردر صنعت بیمه دارد یا همچنان درگیرحاشیه های صنعت بیمه شده است؟

ناظران، با بررسی اظهارات تا اکنون رئیس کل فعلی بیمه مرکزی به این نتیجه نرسیده اند که برنامه مشخصی  را برای رهایی صنعت بیمه از چالش های  ریز و درشت  مبتلا به ، ارایه کرده باشد.

ناگفته پیداست که غلامرضا سلیمانی با همه فعالیت های بیش از سه دهه ای  خود در حوزه های مختلف از جمله تامین اجتماعی وحتی بازار سرمایه اما ازدانش و اشراف کافی بر صنعت بیمه های  بازرگانی برخوردار نیست.

شاید بر همین مبنا بوده که کمیته صیانت از شرکت های بیمه را راه اندازی کرد تا خلا مذکور تا حدودی پوشیده شود؛کمیته ای که تا اکنون گزارشی ازعملکرد آن به بیرون درز نکرده و هیچ چشم انداز روشنی هم از فعالیت آن مشخص نشده است!

برکنار از این ماجرا، هنوز فراموش نشده که رئیس کل بیمه مرکزی از همان زمان حضور نخستین درصنعت بیمه، چگونه ازواگذاری بلوک سهام بیمه ایران به بخش خصوصی سخن گفت.

 

شرکتی کاملا دولتی که واگذاری تمام یا بخشی از سهام آن به بخش خصوصی امری است لااقل ناشدنی !

اما این تنها اظهار عجیب رئیس کل بیمه مرکزی نبوده چراکه بعد ها، افزایش ضریب نفوذ بیمه را به افزایش تعداد نمایندگان و فعالان صنعت بیمه به یک میلیون نفرگره زد!

هرچند که گفته می شود میانگین درآمدی ماهیانه بخش مهمی از 50 هزار نماینده فعال صنعت بیمه ،کمتر ازسه میلیون تومان بوده و این روند درآمدی، باعث شده تا بسیاری از آنها انگیزه چندانی برای ادامه فعالیت در صنعت بیمه نداشته باشند.

اما اظهارات عجیب سلیمانی به همین جا ختم نشده چرا کمی بعدتر اظهارات او درباره راننده محور بودن شخص ثالث، بازهم جریان ساز شد.

هرچند که چند روز بعد از آن، از موضع قبلی خود عقب نشسته و سعی در ترمیم اظهارات پیشین خود داشت.

تا اینجای کار به نظر میرسد که پیشی بینی 20 مدیرعامل شرکتهای بیمه ای درباره ضرورت انتخاب رئیس کل بیمه مرکزی از درون صنعت بیمه درست از آب درآمده باشد.

نامه ای که در واپسین روزهای رفتن همتی،رئیس کل پیشین بیمه مرکزی 20 تن ازمدیران عامل شرکت های بیمه ای به کرباسیان وزیر وقت امور اقتصادی و دارایی عنوان کردند که صنعت بیمه دارای تنگناهایی است که تجربه ثابت کرده ،مدیران این صنعت با اقدامات و هم اندیشی مشترک و شناخت از توانایی داخل صنعت، امکان فائق آمدن بر آن را دارند و هر فرد خارج از صنعت برای آشنایی عمیق با این معضلات نیازبه زمان طولانی  وشناخت و سابقه ای  دارد که تا اکنون هیچگاه محقق نشده است.

اکنون و با گذشت هفت ماه از حضور سلیمانی در راس هرم بیمه مرکزی،"غدیر مهدوی"، رئیس پیشین پژوهشکده بیمه مرکزی اذعان داشته که در شرایط فعلی صنعت بیمه به بدترین شکل ممکن در حال مدیریت بوده و بیمه مرکزی توسط افراد غیرمتخصص اداره می‌شود و آنها درک دقیقی از بیمه ندارند و بیمه را جدی نمی‌گیرند و در افزایش پتانسیل صنعت بیمه جدی نیستند.!

نتیجه همه این اظهارات  یک پیام روشن داشته که شایسته گزینی در توفیق سازمان‌ها و بنگاه‌های اقتصادی تاثیری غیر قابل انکار دارد.

به نظر می‌رسید که در دولت تدبیر و امید، اهتمام بیشتری برای شایسته سالاری مدیران مد نظر قرار گیرد، اما این روند با حضور افرادی  که اشراف چندانی از مسئولیت در دست گرفته ندارند در عمل رنگ باخته است.

بی شک، یکی از معایب انتخاب رئیس کل بدون اشراف بر حوزه فعالیت، سلب شدن فرصت رشد و توسعه از سازمان متبوع به دلیل عدم آشنایی به حوزه تحت مسئولیت بوده که سبب خواهد شد بخشی از زمان دوره مسئولیت صرف آشنایی با ادبیات پایه صنعت  قرار گیرد و بخشی دیگر هم صرف شناخت ساختارها و منابع انسانی شود.

هر چند که این شناخت هم سطحی بوده و در عمل، عمق چندانی نخواهد داشت.

شناخت ناکافی از یک سو و عدم اعتماد  کامل به مدیران سازمان تحت مسئولیت ازسوی دیگر، موجب اتخاذ تصمیم های نه چندان درست می‌شود و باقی مانده مدت مسئولیت مدیر موصوف، صرف آزمون خطا می‌شود!