تحریم؛ ابزاری دیپلماتیک یا سلاحی مرگبارتر از جنگ؟

یک مطالعه جدید و بنیادین که در نشریه معتبر The Lancet Global Health منتشر شده، برای نخستین بار با استفاده از روشهای آماری پیشرفته، به شکلی نظاممند رابطه علی بین تحریمهای بینالمللی و نرخ مرگومیر را در مقیاس جهانی اثبات کرده است.
یک مطالعه جدید و بنیادین که در نشریه معتبر The Lancet Global Health منتشر شده، برای نخستین بار با استفاده از روشهای آماری پیشرفته، به شکلی نظاممند رابطه علی بین تحریمهای بینالمللی و نرخ مرگومیر را در مقیاس جهانی اثبات کرده است. تا پیش از این، بر اساس مطالعات صورت گرفته مشخص شده بود که بین اعمال تحریم و بدترشدن وضعیت سلامت ارتباط وجود دارد اما مشخص نبود که این ارتباط به صورت علت و معلولی است یا از طریق یک عامل سوم تاثیرگذاری خود را نشان میدهد. تفاوتی که این مطالعه با کارهای انجام شده قبلی دارد در این است که بین تحریم و بدترشدن وضعیت سلامت، رابطه علت و معلولی شناسایی شده است.
این تحقیق پیشگامانه، فراتر از مطالعات موردی و همبستگیهای ساده، شواهد قاطعی از هزینههای انسانی یک ابزار سیاست خارجی ارائه میدهد که به طور فزایندهای در حال استفاده است. این یافتهها ما را با یک پرسش بنیادین روبرو میکند: آیا تحریمها واقعاً جایگزینی صلحآمیز برای جنگ هستند یا میتوانند به همان اندازه، یا حتی بیشتر، مرگبار باشند؟ یافتههای این تحقیق، روایت تحریمها به عنوان جایگزینی بیخونریزی برای جنگ را در هم میشکند و از یک تلفات خاموش در مقیاس جهانی پرده برمیدارد.
تلفاتی هماندازه جنگهای جهانی
برای درک کامل پیامدهای انسانی تحریمها، ابتدا باید مقیاس واقعی تأثیر آنها بر جان انسانها را درک کنیم. این بخش با ارائه آمار کلیدی تحقیق، ابعاد تکاندهنده این پدیده را روشن میسازد.
این پژوهش شواهد کمی برای یک گمان دیرینه فراهم کرده است که معتقد بود تحریمهای یکجانبه به تنهایی با مرگ سالانه 564 هزار و 258 نفر نفر در سراسر جهان مرتبط هستند. این رقم، به خودی خود، هولناک است، اما زمانی که در بستر مناسب قرار میگیرد، عمق فاجعه آشکارتر میشود. این میزان مرگومیر سالانه، به مراتب بیشتر از میانگین تلفات مستقیم ناشی از درگیریهای مسلحانه در جهان (حدود 106 هزار نفر در سال) است.
این یافتهها به طرز قاطعی اظهارات یک قرن پیش وودرو ویلسون، رئیسجمهور اسبق آمریکا، را اثبات میکند که تحریمها را «چیزی سهمگینتر از جنگ» توصیف کرده بود. آمار به دست آمده نشان میدهد که این توصیف، یک لفاظی سیاسی نبوده، بلکه حقیقتی تلخ و مبتنی بر شواهد است.
کالبدشکافی تحریمها: کدام نوع کشندهتر است؟
همه تحریمها به یک شکل خلق نشدهاند و اثرات یکسانی بر جوامع هدف ندارند. این تحقیق با تفکیک انواع تحریمها بر اساس عامل تحریمکننده اعم از تحریمهای یکجانبه (اعمالشده توسط یک کشور خاص) و تحریمهای چندجانبه زیر نظر سازمان ملل و همچنین با درنظر گرفتن ماهیت آنها (اقتصادی یا غیراقتصادی)، بررسی میکند که کدام نوع از تحریمها بیشترین تأثیر مرگبار را بر جوامع هدف برجای میگذارند.
تحریمهای یکجانبه در برابر تحریمهای سازمان ملل
نتایج تحقیق به وضوح از وجود ارتباط آماری قوی میان تحریمهای یکجانبه و افزایش نرخ مرگومیر خبر میدهد. در مقابل، هیچ شواهد معناداری مبنی بر اثر مشابه از سوی تحریمهای اعمالشده توسط سازمان ملل یافت نشده است. با این حال، پژوهشگران هشدار میدهند که این عدم معناداری آماری به معنای بیاثر بودن تحریمهای سازمان ملل نیست؛ چراکه ضرایب تخمینی در اغلب موارد مثبتاند. به بیان دیگر، دادهها نمیتوانند بهطور قطعی احتمال اثر منفی این تحریمها را رد کنند، حتی اگر در این تحلیل جهانی از نظر آماری آشکار نباشد.
تحریمهای اقتصادی در برابر سایر تحریمها
نتیجه دیگر تحقیق روشن و هشداردهنده است: تحریمهای اقتصادی، بهویژه محدودیتهای تجاری و مالی، بیشترین اثر را در افزایش نرخ مرگومیر دارند. این یافته نشان میدهد که آسیبهای انسانی تحریمها نهفقط به گستره سیاسی آنها، بلکه به ماهیت اقتصادی و مالیشان گره خورده است.
نقش محوری ایالات متحده
بررسیهای دقیقتر نشان میدهد که در میان کشورهای تحریمکننده، تحریمهای اعمالشده توسط ایالات متحده بیشترین نقش را در افزایش مرگومیر داشتهاند. در مدلهایی که تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا به طور همزمان مورد بررسی قرار گرفتهاند، فقط تحریمهای آمریکا تأثیر آماری معنادار نشان دادهاند؛ در حالی که تحریمهای اتحادیه اروپا فاقد چنین اثری بودهاند.
این تفاوت چشمگیر میان اثرات تحریمهای یکجانبه آمریکا و تحریمهای سازمان ملل پرسشهای مهمی را برمیانگیزد. یکی از دلایل ممکن، نظارت گستردهتر و فرآیند شورایی در تصویب تحریمهای سازمان ملل است که میتواند به طراحی دقیقتر و کنترل آثار جانبی آنها منجر شود. اما درباره تحریمهای آمریکا، ماجرا پیچیدهتر است. همانطور که در منبع تحقیق آمده، تحریمهای ایالات متحده اغلب با هدف تغییر رفتار سیاسی یا حتی تغییر رژیم در کشورهای هدف طراحی میشوند. در برخی موارد، «وخامت شرایط زندگی مردم» نه نتیجه ناخواسته، بلکه بخشی آگاهانه از سازوکار فشار سیاسی بهشمار آمده است.
از این منظر، هزینه انسانی تحریمها نه یک پیامد جانبی، بلکه گاه یکی از ابزارهای محاسبهشده در سیاستگذاری است. اکنون که پژوهشها نشان دادهاند کدام نوع از تحریمها مرگبارترند، پرسش بعدی این است: قربانیان اصلی این سیاستها چه کسانیاند، و چه کسی مسئول بهای انسانی آنهاست؟
قربانیان بیصدا: آسیبپذیرترین گروهها در تیررس تحریم
تأثیرات مخرب تحریمها هرگز بهطور برابر در یک جامعه پخش نمیشود؛ بلکه همواره گروههایی هستند که بار سنگینتری را بر دوش میکشند. این تحقیق با بررسی دادههای سنی، پرده از چهرهی واقعی قربانیان بیصدای تحریمها برمیدارد.
نتایج نشان میدهد که کودکان زیر پنج سال بیشترین آسیب را تجربه میکنند. به شکلی تکاندهنده، بیش از نیمی از مرگومیرهای مرتبط با تحریمها، یعنی حدود ۵۱ درصد، به این گروه سنی تعلق دارد. پس از آن، سالمندان بین ۶۰ تا ۸۰ سال دومین گروه آسیبپذیر به شمار میآیند؛ افرادی که در برابر فروپاشی اقتصادی و ضعف نظامهای بهداشتی ناشی از تحریمها به شدت شکنندهاند.
در مجموع، نزدیک به ۷۷ درصد از تلفات انسانی تحریمها متعلق به گروههایی است که در فعالیتهای اقتصادی حضور ندارند — یعنی کودکان و سالمندان. این یافته، یکی از فرضهای بنیادین در طراحی تحریمها را زیر سؤال میبرد: تصور اینکه تحریمها نخبگان سیاسی را هدف میگیرند، نه مردم عادی. در عمل، دادهها نشان میدهد قربانیان واقعی، کسانیاند که کمترین نقش را در سیاست دارند و هیچ صدایی برای اعتراض به هزینهای که میپردازند، در اختیارشان نیست.
افزون بر این، تحلیلها از روندی تدریجی و فرسایشی پرده برمیدارند. تأثیر مرگبار تحریمها ناگهانی نیست، بلکه با گذر زمان شدت میگیرد؛ نرخ مرگومیر بهتدریج افزایش یافته و حدود هفت سال پس از اعمال تحریمها به اوج خود میرسد. این روند، نشانهای روشن از فرسایش مداوم تابآوری اجتماعی و ضعف فزاینده زیرساختهای بهداشتی است. شناسایی این قربانیان و درک سازوکار اثرگذاری تحریمها، مقدمهای است برای فهم عمیقتر پیامدهای سیاستی این پژوهش.
پشتوانه علمی: چگونه این نتایج به دست آمد؟
اعتبار چنین یافتههای جهتداری تنها زمانی معنا دارد که از پشتوانه علمی و روششناسی دقیق برخوردار باشند. پژوهشگران برای اطمینان از اینکه این نتایج صرفاً بازتاب یک همبستگی ساده نیست، بلکه واقعاً رابطهای علی بین تحریمها و مرگومیر برقرار است، از رویکردهای اقتصادسنجی پیشرفته بهره گرفتهاند.
این مطالعه دادههای مربوط به ۱۵۲ کشور را در بازهای ۵۰ ساله (۱۹۷۱ تا ۲۰۲۱) بررسی کرده است. دادهها از پایگاه جهانی تحریمها (GSDB)، سازمان ملل و بانک جهانی استخراج شدهاند. پژوهشگران با استفاده از مدلهای دقیق اقتصادسنجی، تلاش کردهاند اثر عوامل مخدوشکنندهای مانند جنگهای داخلی، سطح دموکراسی، درآمد سرانه و بحرانهای اقتصادی را از اثر خالص تحریمها جدا کنند. به این ترتیب، نتایج تحقیق تنها حاصل مشاهدهی چند عدد و نمودار نیست، بلکه بر پایه تحلیلهایی دقیق و قابل اعتماد بنا شده است.
این پژوهش در پایان به یک نتیجهگیری صریح و هشداردهنده میرسد: تحریمها، بهویژه تحریمهای اقتصادی و یکجانبه، هزینههای انسانی عظیمی در حد جنگ دارند. کودکان و سالمندان، یعنی آسیبپذیرترین اقشار هر جامعه، در صف نخست قربانیان قرار میگیرند.
از منظر اخلاقی، این یافتهها معنایی روشن دارند. بر اساس رویکرد «حقوقمحور»، مرگ صدها هزار انسان بیگناه باید بهتنهایی برای متوقفکردن استفاده از چنین ابزارهایی کافی باشد. از دیدگاه «نتیجهگرا» نیز، این هزینههای انسانی هنگفت باید در کنار شواهد محدود درباره کارآمدی واقعی تحریمها در دستیابی به اهداف سیاسیشان سنجیده شود.
نگرانی زمانی عمیقتر میشود که بدانیم کاربرد تحریمها در دهههای اخیر بهشدت افزایش یافته است. سهم اقتصاد جهانی که تحت تحریمهای یکجانبه قرار دارد، از ۵.۴ درصد در دهه ۱۹۶۰ به ۲۴.۷ درصد در دوره ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲ رسیده است. به بیان ساده، امروز تقریباً یکچهارم اقتصاد جهان با اثرات بالقوه مرگبار این سیاستها مواجه است.
این تحقیق در نهایت، زنگ خطری جدی برای جامعه جهانی به صدا درمیآورد. یافتههای آن سیاستگذاران را به بازاندیشی فوری در استفاده از تحریمها بهعنوان ابزار سیاست خارجی فرامیخواند. ضروری است که طراحی و اجرای این ابزارها مورد بازنگری قرار گیرد تا از تکرار پیامدهایی جلوگیری شود که تحریم را از «سلاح دیپلماتیک» به «سلاح مرگبار» بدل کرده است.