مسئول دولتی قبل از اعلام مرکز آمار، آمار ندهد/ یک نفر هم در طرح کارورزی مشغول کار نشد!/ دولت برای حل مشکل بنگاههای کوچک فقط شعار میدهد

حمید حاجی عبدالوهاب گفت: #دولت شعار میدهد که مشکل بنگاههای کوچک را حل میکند، اما کار خاصی در این حوزه انجام نمیدهد.
به گزارش « نود اقتصادی » روزنامه فرهیختگان نوشت: اظهارنظر هفته پیش معاون اول رئیسجمهور درباره ایجاد شغل 1.5 میلیونی فصل بهار و تابستان کافی بود تا شاهد موج اظهارنظر درباره صحت و سقم این اعداد و ارقام باشیم. بعد از این واکنشها دفتر اسحاق جهانگیری، این برداشت از آمار اعلامشده را اشتباه رسانهای خواند و شغل ایجادشده برای یک سال گذشته را حدود 700 هزار اعلام کرد. اما آیا همه این 700 هزار شغل واقعی است؟ چه مقدار از این عدد اشتغال ناقص است و ... ابهاماتی از این قبیل باعث شد تا سراغ حمید حاجی عبدالوهاب، معاون وزیر سابق کار برویم. او در گفتوگو با «فرهیختگان» معتقد است که تعدادی از این 700 هزار شغل ایجادشده نیز اشتغال ناقص است.
اسحاق جهانگیری هفته پیش در اظهارنظری اعلام کرد که در 6 ماهه نخست امسال حدود 1.5 میلیون شغل ایجاد شده است که البته بعدها وی در بیانیهای عدد مذکور را خطای رسانهای عنوان کرد و گفت که دولت در 6 ماه اخیر حدود 700 هزار شغل ایجاد کرده است. تحلیل شما از جریانات یک هفته اخیر چیست؟
برای اعلام آمار چند منبع داریم؛ منبع اول مرکز آمار است که تعداد شاغلین را فصلی و سالانه محاسبه و آمار اشتغال را اعلام میکند. این عدد شامل اشتغال ناقص هم هست. منبع بعدی سازمان تامین اجتماعی است. با استفاده از تعداد بیمهشدگان جدید آمار را اعلام میکند که این رقم به نظر من علمی نیست. بعضی از کارفرماها کارگر را بیمه نمیکنند، بعضیها بیمه خویشفرما میشوند و عدهای بدون اینکه بیمه جدید باشند، جابهجا میشوند و شغل جدید به دست میآورند، ولی در فهرست بیمه محاسبه نمیشوند. یعنی مابهالتفاوت تعداد بیمهشدگان را اعلام میکند که نیاز به واکاوی دارد که چقدر از آنها قبلا شاغل بودهاند، لذا اگر آقای جهانگیری عددی را ذکر میکند، باید این ملاحظات را درنظر بگیرد.
با توجه به این اختلافها شما روش مناسب آمارگیری را چه میدانید تا شاهد این حرف و حدیثها نباشیم؟
اگر به قانون عمل شود، این بحثها حل خواهد شد. طبق قانون ثبت احوال باید مشخصات کامل افراد با شماره ملی ثبت شود که این شامل آدرس محل سکونت و محل کار هم میشود. خصوصا با ظرفیتی که کارتهای ملی هوشمند دارند، میشود همه اطلاعات فرد شامل وضعیت اشتغال، وضعیت تحصیل و حتی حسابهای بانکی را ثبت کرد. اگر دقیقا بخواهیم محاسبه علمی شود، باید روش آمار از نمونهگیری به سمت شیوه ثبتی برود. رئیس مرکز آمار نیز اعلام کرد که به دنبال این شیوه است. میتوان در این کارتها اطلاعات کاری افراد را در طول زمان ثبت و به صورت رزومه از آن استفاده کرد که خود بحث شایستهسالاری و اطلاع از توانایی شغلی افراد را تا حدودی میتواند پوشش دهد. روش بعدی این است که وزارت کار طبق قانون کار برای کارفرماها مجازاتی در نظر میگیرد تا مجبور باشند نیروهای جدید را به این وزارتخانه اعلام کنند. همچنین بهطور موازی با استفاده از مراکز رسمی مانند اتحادیهها و صنوف به نظارت بر بنگاهها بپردازد تا آنها موظف شوند در زمانهای مشخص تعداد نیروهای شاغل را اعلام کنند.
برخی نرخ بیکاران را اعداد متفاوتی ذکر میکنند. شما تعداد بیکاران را در حال حاضر چقدر تخمین میزنید؟
اگر به افکار عمومی توجه کنیم، اشتغال ناقص از نظر مردم به معنی نداشتن کار است. کسی را که یک ساعت در هفته کار میکند و معیشتاش تامین نمیشود، نمیتوان جزء شاغلین حساب کرد. از نظر مردم کسی که معیشتاش را بتواند تامین کند، شاغل محسوب میشود. با توجه به این مساله اکنون حدود 10 درصد اشتغال ناقص داریم. اگر با آمار بیکاران جمع شود، میتوان تعداد بیکاران را بالای پنج میلیون نفر برآورد کرد. البته در حال حاضر آمار به صورت نمونهگیری است و مرکز آمار هم نمیتواند آدرس بدهد که بیکار کجاست.
آیا نرخ اشتغال خالص برای بررسی وضعیت اشتغال مناسب است؟ و اینکه در دولت یازدهم آمار اشتغال خالص چقدر است؟
در زمینه آمار اشتغال بازی با آمار هم داریم. میشود فرصت شغلی را مساوی با اشتغال بدانیم. بعضی وقتها کارمند زندگیاش تامین نمیشود و در ساعات غیراداری جایی دیگر هم مشغول میشود. بهعنوان مثال در یک کارگاه قالیبافی یا مرکز خدمات کامپیوتری مشغول میشود. این در سیستم آماری بهعنوان ایجاد شغل جدید گزارش میشود، در حالی که این یک نفر جای دو فرصت شغلی را پر کرده است. طبق گزارشهای مرکز آمار رقم قابلتوجهی از شاغلین بالای 49 ساعت کار میکنند، یعنی یا اضافهکار میمانند یا شغلی دیگر را انتخاب میکنند. واژه فرصت شغلی در دولت احمدینژاد شکل گرفت، چون دستگاهها باید آمار اشتغال را ارائه میکردند. ظاهرش هم درست بود. وامهای اشتغال هم داده شد، اما همه به شغل نینجامید، چون بعضیها شاغل و بعضی هم بازنشسته بودهاند. بر همین اساس اعلام شد که 2.5 شغل ایجاد شده است، در حالی که فرصت شغلی بود نه استخدام افراد کاملا بیکار، که متاسفانه این مساله به دلیل نبود آمار دقیق توسط دستگاهها به وجود آمد. میتوان وزارتخانههای مختلف را تکلیف کرد که آمار اشتغال به وجود آمده در زیرمجموعه خود را به مرکز آمار اعلام کنند تا این مسائل به وجود
نیاید.
با این تفاسیر شما فکر میکنید نمیشود درباره آمار دقیق اشتغال خالص در دولت یازدهم اظهارنظر کرد؟
برای اشتغال خالص نمیتوان آمار دقیق داد. متاسفانه بیش از 10 سال است که تعداد شاغلین خیلی رشد نکرده و بین 1 تا 1.5 میلیون نوسان داشته است. بعضی وقتها کم و بعضی وقتها زیاد شده است.
در حال حاضر مشکلات حاد بازار اشتغال کشور را چه میدانید؟
یک مشکل بزرگ اشتغال کشور ما نیروی کار فارغالتحصیل است که به دلیل نبود شغل با تاخیر وارد بازار کار میشوند. در حال حاضر بحران اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی را داریم. مشکل دیگر عدم مدیریت نیروی کار خارجی است. در حال حاضر حدود سه میلیون نیروی کار خارجی در بخشهای مختلف مشغولند؛ از کارگر ساده بگیر تا نیروی متخصص. بیشترین نیروی کار افغانستانی هستند و بعد از آن هم نیروهای چینی و پاکستانی رو به افزایشمیروند. در چابهار نیروهای چینی زیادی بهعنوان فروشنده مشغول به کارند که حتی قادر به تکلم فارسی نیز نیستند. طبق قانون کار، نیروی کار خارجی موقعی میتواند مشغول به کار شود که خودمان در آن بخش کمبود نیرو داشته باشیم!
با این تفاسیر فکر میکنید اقتصاد کشور توان ایجاد 970هزار شغل تکلیفی برنامه ششم را دارد؟
اگر نگاه اصلاح شود، امکانپذیر است. دنیا برای حل مشکل اشتغال به سمت بنگاههای خرد برنامهریزی کرده است. ما قانون کسبوکارهای خانگی را نیز داریم که آن هم خوب اجرا نمیشود، در حالی که نگاه دولتمردان ما به صنایع بزرگ است. مثلا قسمت مونتاژ ساعتهای سوئیسی در خانهها انجام میگیرد. باید از این ظرفیتها استفاده کنیم. اگر فقط دنبال این باشیم که بنگاههای متوسط و بزرگی که درصد آنها هم در مقایسه با بنگاههای خرد بسیار کمتر است، ایجاد شغل صورت نمیگیرد. همه هم و غم دولت توجه به بنگاههای بزرگ است، در حالی که بنگاههای خرد حدود 85 تا 90 درصد صنعت را تشکیل میدهد.
یعنی با این تفاسیر دولت نمیتواند 970 هزار شغل ایجاد کند؟
نه با این رویکردها نمیتواند. بنگاههای بزرگ هم نیاز به تکنولوژی زیاد و هم نیاز به ارز دارند. با این محدودیتهای کشور که تحریم هم هستیم، نمیشود. دولت شعار میدهد که مشکل بنگاههای کوچک را حل میکند، اما کار خاصی در این حوزه انجام نمیدهد. بهعنوان مثال در طرح کارورزی که در بودجه امسال هم گنجانده شده، هنوز یک نفر هم به صورت رسمی مشغول کار نشده است!
برخی مواقع شاهد هستیم که مسئولان خیلی زودتر از مراجع آماری آمارهای رسمی را اعلام میکنند. تبعات چنین آماردهی چیست؟
مرکز آمار چون بهصورت دورهای آمار را اعلام میکند، قبل از آن به دست مسئولان میرساند. اعلام آن محل مناقشه نیست. البته مسئولان هم باید آمارها را از مراجع رسمی دریافت کنند تا این مشکلات به وجود نیاید. البته برخی گزارشها به دلیل متفاوت بودن شاخصها متفاوت است، مانند آمار تورم بانک مرکزی و مرکز آمار. مرکز آمار مسئول جمعآوری آمار همه دستگاهها است. البته غیر از آن هم باید آمارها را پالایش کند که هنوز به آن بلوغ نرسیده است و از آن غفلت میکند. ولی باید توجه کرد که مسئول دولتی قبل از اعلام مرکز آمار، آمار ندهد.