۶۵۰ میلیون مترمکعب آب در مسیر فلات مرکزی ایران
ظرفیت طراحی شده برای انتقال آب به فلات مرکزی ایران در فاز عملیاتی موجود به حدود 650 میلیون مترمکعب در سال خواهد رسید که تاکنون بخشهایی از آن با انتقال نزدیک به 200 میلیون مترمکعب عملیاتی شده است.
با تشدید بحران آب در استانهای مرکزی و شرقی، طرح انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان به عنوان یکی از بزرگترین مداخلات آبی کشور در حال اجراست. بر اساس آمارهای رسمی، ظرفیت طراحیشده این پروژه تنها در فازهای عملیاتی موجود به حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب در سال میرسد؛ در حالی که تاکنون بخشهایی از آن با انتقالی نزدیک به ۲۰۰ میلیون مترمکعب عملیاتی شده و مسیرهای جدید همچنان در مرحله ساخت یا تجهیز قرار دارند.
فلات مرکزی در انتظار آب نمکزداییشده
پروژه انتقال آب از آبهای جنوبی ایران، با محوریت دو پهنه آبی خلیج فارس و دریای عمان تعریف شده است. برای انتقال آب به فلات مرکزی ایران تاکنون ۵ خط طرحریزی و تخصیص آب داده شده است. خط نخست به طول ۸۲۶ کیلومتر و ظرفیت سالانه ۱۸۰ میلیون متر مکعب اجرا شده و به بهرهبرداری رسیده و که این خط ۵۰ میلیون متر مکعب آب شیرینسازیشده دریا را به استان هرمزگان و ۱۳۰ میلیون مترمکعب به سه مجموعه صنعتی گل گهر و مس سرچشمه در استان کرمان و چادرملو در استان یزد میرساند. خط ۲ از مبدا خلیج فارس و استان هرمزگان با ظرفیت ۲۰۰ میلیون متر مکعب در سال به سمت استانهای کرمان و یزد میرود.
خط ۳ شامل انتقال آب به طول ۹۱۰ از تنگه هرمز به استان اصفهان است و خط چهارم شامل انتقال آب از دریای عمان در ساحل چابهار به استان سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و رضوی خواهد بود. خط پنجم هم شیرین سازی و انتقال آب از خلیج فارس به مناطق صنعتی و جمعیتی استان فارس را در بر میگیرد.
هدفگذاری ۶۵۰ میلیون مترمکعبی؛ از صنایع تا شرب
منابع رسمی ظرفیت نهایی انتقال در فازهای موجود را در محدوده ۶۵۰ میلیون مترمکعب در سال اعلام کردهاند؛ رقمی که امکان جهتدهی تامین آب برای صنایع فولادی و معدنی، در کنار مصارف شرب شهری در استانهای مقصد را ممکن میسازد. در این چارچوب، سهم هرمزگان از فاز نخست نزدیک به ۵۰ میلیون مترمکعب بوده و حدود ۱۳۰ میلیون مترمکعب نیز میان قطبهای معدنی جنوب و مرکز توزیع شده است. پروژههایی که در ادامه مسیر تعریف شدهاند، با هدف رساندن مجموع انتقال سالانه به سطوح بالاتر، مسیرهایی نظیر اصفهان و خراسان را در بر میگیرند.
اصفهان؛ به دنبال ۲۰ درصد مصرف سالانه از آب دریا
در میان مقصدهای اصلی، استان اصفهان جایگاه ویژهای دارد. مطابق اعلام وزیر نیرو، پس از تکمیل طرح انتقال از دریای عمان، حدود ۲۰ درصد از مصرف آب سالانه اصفهان از طریق این خط تامین خواهد شد. همچنین در فاز جدید انتقال از خلیج فارس، برای این استان ظرفیت موقت در حدود ۳۰ میلیون مترمکعب در سال پیشبینی شده که در مراحل اولیه بهرهبرداری مورد استفاده صنایع مستقر در زنجیره فولاد و انرژی قرار میگیرد. در گام پایانی، هدف تامین ۷۰ میلیون مترمکعب در سال از آب نمکزداییشده برای صنایع بزرگ این استان عنوان شده است.
مسیر شرقی؛ خراسانها و سیستان در صف دریافت
در مسیر شرقی طرح، تفاهمنامههای تخصیص، نشان میدهد که برای سه استان خراسان رضوی، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان مجموعا رقمی نزدیک به ۴۰۰ میلیون مترمکعب در نظر گرفته شده است؛ با سهمهایی در حدود ۱۱۰ میلیون مترمکعب برای خراسان رضوی، ۶۰ میلیون مترمکعب برای خراسان جنوبی و ۲۲۰ میلیون مترمکعب برای سیستان و بلوچستان. با این حال، گزارشهایی از پیشرفت فیزیکی حدود ۱۲ درصدی این بخش از پروژه تا پاییز ۱۴۰۲ خبر دادهاند؛ موضوعی که نشان میدهد مسیر شرقی هنوز در مراحل ابتدایی اجراست.
طول ۳۷۰۰ کیلومتری و سرمایهگذاری مرحلهای
توسعه زیرساختی این طرح در مقیاسی کمسابقه صورت گرفته است. گزارشهای فنی از لولهگذاری در مسیری بیش از ۳۷۰۰ کیلومتر حکایت دارند که در کنار احداث مراکز نمکزدایی ساحلی، ایستگاههای تقویت فشار و مخازن انتقال، نیازمند مدلهای تامین مالی چندبخشی بوده است. اگرچه در گزارشهای رسمی، مشارکت صنایع معدنی و فولادی در تامین منابع مالی از جنبه پایداری تامین آب صنعتی توجیه شده است، اما ابهامی محدود درباره بازگشت سرمایه و هزینه واقعی نمکزدایی همچنان در تحلیلهای کارشناسی مطرح است؛ آنهم بدون ورود به لایحه انتقادی مستقیم نسبت به ساختار هزینه.
آب شرب، یا آب صنعت؟
یکی از پرسشهای این طرح، نسبت تامین آب شرب به مصرف صنعتی است. فاز نخست عمدتا برای مصارف صنعتی به بهرهبرداری رسیده و سهمی محدود از آن برای شرب شهری اختصاص یافته است. در فازهای بعد، مقامات دولتی اعلام کردهاند که تامین پایداری شرب در اولویت قرار دارد، با این حال روند تامین مالی پروژه نشان میدهد که صنایع بزرگ در بخش مهمی از خطوط، ذینفع اصلی و تامینکننده بخشی از سرمایه بودهاند. با این وجود، اعلام رسمی وزارت نیرو میگوید هدف نهایی کاهش فشار بر سفرههای آب زیرزمینی در همه استانهای درگیر است.
مافیای پشت پرده انتقال آب از خلیجفارس
در این میان برخی کارشناسان این پروژه را اشتباهی بزرگ در سیاستگذاری ایران میدانند. مثلا حسین آخانی، استاد دانشگاه و کارشناس محیط زیست فرایند انتقال آب از خلیج فارس را همانند پروژههای سدسازی در کشور از روشهای «مافیای آب» معرفی کرده و گفته که انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان از اشتباهات بسیار بزرگ در کشور و بسیار مشخص است مافیایی که تا حالا پیگیر سدسازی در انتقال آب بود، در حال حاضر با تعریف جدیدی از تامین آب، منافع خود را حفظ میکند.
برخی متخصصان اقتصاد معتقدند، چنین انتقالی هزینههای کلانی را روی دوش کشور میگذارد و به هیچ وجه به صرفه نیست، باید چند سیاست مناسب را پیگیری کرد تا امکان مدیریت مشکل کم آبی در کشور فراهم شود.
به طور مثال گفته میشود که یکی از مهمترین سیاستها این است که صنایع آببر را از مناطق مرکزی به مناطق ساحلی منتقل کرد.
آب دریا تامینکننده نیاز آبی فلات مرکزی؟
طرح انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان اکنون از مرحله ایده به مرحله انتقال عملی در بخشی از خطوط رسیده است. در حالیکه حدود ۲۰۰ میلیون مترمکعب از ظرفیت هدفگذاریشده تاکنون در مسیر مصرف قرار گرفته، مسیر دستیابی به هدف طراحیشده حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب در سال، در گرو تکمیل مسیرهای شرقی و اتصال کامل خطوط مرکزی است. با توجه به نقش جدی صنایع و فشار مضاعف بر منابع داخلی، این پرسش که «آیا آب دریا به ثبات آبی فلات مرکزی منجر خواهد شد یا صرفاً جایگزین منابع از دسترفته میشود؟»، همچنان نیازمند پاسخ عملیاتی در سالهای آینده است.
طبق پیشبینیها تا سال ۲۰۵۰ تقاضای آب تا ۲۵درصد افزایش خواهد یافت و حداقل ۲۵ کشور تحت بیشترین تنش آبی مواجه خواهند شد. بحرین، قبرس، کویت، لبنان و عمان پنج کشور با بالاترین تنش آبی در کنار کشورهایی چون ایران، عربستان سعودی شیلی، سن مارینو، بلژیک و یونان خواهند بود.