چه کسانی از 150 هزار میلیارد تومانی نقدینگی در دولت یازدهم منتفع شدهاند؟

گزارش«نسیم» حاکی از این است که رشد نقدینگی در 12 ماهه منتهی به مردادماه امسال، بیش از 30 درصد شده است که حکایت از تداوم رشد فزاینده نقدینگی دارد
سعید محمدی، کارشناس ارشد اقتصاد- طی هشت سال دولتهای نهم و دهم، انتقادهای متعددی از سوی افراد مختلف مطرح شد تا جایی که حتی آمارهای نهادهای رسمی کشور، دروغ و ساختگی اعلام میشدند و یا اینکه با مقایسههای عجیب ولی به ظاهر معقول و جذاب، اینگونه القا میشد که متغیرهای اقتصادی روندهای غریبی را تجربه میکنند. امّا در بین متغیرهای مختلف، آنچه خیلی روی آن رزمایش (مانور) شد، رشد نقدینگی بود.
منتقدان دولت قبل که بسیاری از آنها جزء مقامات ارشد دولت یازدهم، از جمله مسؤولان فعلی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی هستند، با مقایسه حجم نقدینگی در شروع دولت نهم و پایان دولت دهم، این گزاره را پرشمار تکرار میکردند که «در هشت سال فعالیت دولت قبل به میزان چهار برابر، به نقدینگی افزوده شدهاست»، هیچ کس هم معترض این نقد نشد تا اینکه مسؤولان دولت یازدهم نیز بیمحابا بر دولت قبل تاختند. طولی نکشید که تحلیل کارشناسان بر اساس آمار رسمی، آشکار ساخت که این روند نه تنها در همه دولتهای قبل اتفاق افتاده است، بلکه اگر بنا به رتبهبندی در این خصوص باشد، افزایش نقدینگی در دوره 8 ساله ریاست جمهوری آقای هاشمی 5.2 برابر، در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی 4.2 برابر و در دوره 8 ساله دولت احمدینژاد، 4 برابر شدهاست. پس در دولتهای نهم و دهم، نرخ رشد کل نقدینگی به مراتب کمتر و به عبارتی بهتر از دولت هاشمی بوده است و در مقایسه با دوره خاتمی نیز بهتر بوده است.
امّا نکات جالبی وجود دارد، از جمله اینکه هیچکس آن شیوه نقد به دولت قبل که چیزی جز تورشدار کردن واقعیت نبود، را «غیرعلمی، مضر و مسؤولیتآور» نخواند و حتی بر«غیرواقعی» بودن آن خرده نگرفت.
جالب آن است که وقتی قول و عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ارزیابی شود، ملاحظه میشود که تا قبل از انتشار ارقام نقدینگی سال گذشته، مقامات دولتی ضمن تکرار رشد بیرویه نقدینگی در دولت قبل، تأکید میکردند که با انضباط مالی و پولی، رشد نقدینگی را کنترل کردهاند و البته واژه جدیدی تحت عنوان «سالمسازی نقدینگی» را رسانهای کردند و مدعی شدند علاوه بر کنترل رشد نقدینگی، پایه پولی را کنترل میکنند. امّا انتشار آمار نقدینگی سال 1392، نشان داد که قول و عملکرد دولت یازدهم، از هم فاصله دارد و ملاحظه میشود که هم نقدینگی در دولت یازدهم رشد بسیار بالایی دارد و هم این رشد بیشتر ناشی از بالا رفتن پایه پولی است و هم اینکه هر چه ماههای بیشتری سپری میشود، این رشدها فزایندهتر میشود. از جمله اینکه:
- اگرچه در سه ماهه اول سال 1392، پایه پولی 5 درصد کاهش یافته بود، لیکن افزایش 23 درصدی 9 ماهه تابستان، پاییز و زمستان 1392، منجر به افزایش 18 درصدی پایه پولی شده است.
- رشد نقدینگی سال 1392، بالغ بر 29 درصد شد که جالب است یادآوری شود که این رقم در 3 ماهه اول سال 1392، تنها 2.7 درصد بودهاست، یعنی حدود 26.5 واحد درصد رشد نقدینگی سال 1392، مربوط به فصلهای دوم تا چهارم، یعنی دوره مدیریت دولت یازدهم بوده است.
- رشد نقدینگی در 12 ماهه منتهی به مردادماه سال 1393(یعنی سال کامل فعالیت دولت یازدهم)، بیش از 30 درصد شده است که حکایت از تداوم رشد فزاینده نقدینگی دارد.
- افزایش حجم نقدینگی نیز طی یک سال مدیریت دولت یازدهم به یکصد و پنجاه هزار میلیارد تومان بالغ شد که با متر و معیارهای اقتصادی که عملکرد دولت قبل سنجیده میشد، بیانگر آن است که دولت آقای روحانی در سال اول فعالیت خود، بیش از 4 سال اول دولت نهم نقدینگی خلق
همه اینها مبتنی بر سیاق و روش نقدهایی است که در گذشته وارد شد و هیچ کس نگران آخرت نقّادان نشد، حال چه شده آنهایی که «جوالدوز انتقاد» را به دولت قبل میزدند، تاب «سوزن انتقاد» را به این دولت ندارند. آیا ماهیت و روش نقدها پس از یک سال تغییر کرده است یا اینکه چون مخاطب نقد تغییر کرده است، رشد 30 درصد نقدینگی و 18 درصد پایه پولی را باید سالمسازی نقدینگی خواند؟! آیا عامل اصلی رشد نقدینگی سال گذشته، نحوه تأمین مالی بودجه دولت که منجر به رشد پایه پولی شده است، نبوده است؟ آیا نظریه پولیون (که اصل دانشی اقتصاددانان دولت یازدهم است) مبنی بر اینکه «رشد تولید ملی- رشد نقدینگی = تورم» در دولت یازدهم متوقف شده است که به رغم رشد نقدینگی 29.1 درصد سال 1392 و رشد منفی 2 درصدی این سال، ادعا میشود تورم کاهش یافته است؟! به هر حال سؤالات و نقدها زیاد است. از جمله اینکه اگر دلیل رشد نقدینگی سالهای پایانی دولت قبل به اعطای وام به مردم برای ساخت 2.5 میلیون واحد مسکن مهر، یعنی سرپناهدار شدن 10 میلیون نفر نسبت داده شد، خوب علت این رشد 30 درصدی نقدینگی و پایه پولی در دولت جدید چیست و چه کسانی از این رشد نقدینگی منتفع شده اند؟
چند جمله در آخر:
1- اگر یک سال به تنهایی نمیتواند مبنای مقایسه باشد، چرا نقد دولت قبل، تنها به سال 1391 که همگان میدانند سال اوج تحریمها یعنی تحریم بانک مرکزی و نفت بوده است، محدود میشود؟
2- همانگونه که توصیه به «نقد منصفانه دولت یازدهم» پسندیده و معیار صحت عمل است، چرا توصیه پرهیز از سیاهنمایی عملکرد دولت قبل صواب شمرده نمیشود؟