به خودشان القاء کردند که از رکود خارج شدیم/ ایجاد 1 میلیون شغل در 3 ماه شوخی است

محمد کهندل گفت: اگر اشتغال زیاد میشد این موضوع در آمارهای مرتبط مثل پس انداز و سپرده بانکها، سرمایه گذاری، قدرت خرید، کاهش فقر دیده میشد.
« نود اقتصادی »: رکود اقتصادی از جمله مشکلاتی است که اقتصاد ایران در سالهای اخیر با آن شدت دست و پنجه نرم میکند و هنوز رنگ رونق را به خود ندیده است. حسن روحانی و تیم اقتصادیاش در چهار سال گذشته بیشتر تمرکز خود را روی کاهش تورم گذاشتند و به گواه کارشناسان عملا کاری برای خروج از رکود انجام ندادند. « نود اقتصادی » برای بررسی کارنامه دولت حسن روحانی در حوزه خروج از رکود اقتصادی به سراغ دکتر محمد کهندل، اقتصاددان و کارشناس ارشد مسائل اقتصادی رفت. کهندل در این گفتگو تاکید داشت که ادعاهای دولت درباره خروج از رکود در دوران قبل از انتخابات بیشتر مصرف سیاسی داشت و اقتصاد ایران در دولت یازدهم در حوزه خروج از رکود هیچ گامی به سمت جلو برنداشته است. مشروح گفتگوی این اقتصاددان با « نود اقتصادی » را بخوانید.
یکی از مشکلاتی که کشور در حال حاضر با آن دست به گریبان است رکود اقتصادی است. آیا الان در رکودیم؟ چه زمانی از رکود خارج میشویم؟ اگر در رکودیم، بس چرا رئیس جمهور اعلام کرد از رکود خارج شدیم؟
اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم ابتدا باید به تعریف رکود و علت رکود در اقتصاد کشور بپردازیم. رکود پدیده پیچیدهای است که بنگاهها به دلیل نبود تقاضا برای کالای تولید شده دچار بحران نقدینگی شده و توان پرداخت هزینههای در گردش را نداشته و خرید مواد اولیه انجام نمیشود و با عدم توانایی در پرداخت دستمزد عملا کارگران بیکار میشوند. ادامه این فرآیند منجر به تعطیلی بنگاههای اقتصادی و بیکاری گسترده میشود. ملاحظه بفرمایید این فرآیند از نبود تقاضا برای کالاها و خدمات داخلی شروع میشود. این دلایل مختلفی دارد. نباید یک سویه به موضوع نگاه کرد. دلایل آن میتواند قاچاق کالا، فقدان نرخ موثر مناسب برای حقوق گمرگی و سود بازرگانی، فقدان دیپلماسی فعال برای ایجاد تقاضای خارجی برای کالاهای داخلی، بهره وری پایین و فقدان شناسایی مزیتهای اقتصادی و فقدان برنامه ارشادی برای ظهور و بروز این مزیتها، بی ثباتی نرخ ارز، وجود بازارهای سودآور و از طریق درآمدهای بادآورده سفته بازی، اتخاذ سیاستهای رونق تورمی و بلوکه شدن سرمایههای کشور، فقدان شناخت وظیفه مسئولین نظام تامین مالی، نبود اعتقاد به برنامهریزی و اعلام آن، نارکارآمدی نظام تامین مالی به دلایل مختلف از جمله وجود نرخ سود بانکها بدون توجه به سود واقعی بنگاههای اقتصادی، پرداخت سود علیالحساب به جای سود قطعی، تعمیق فقر، نارکارآمدی دستگاههای متولی اقتصاد در دولت، وجود نااطمینانی در سرمایهگذاران از دلایل رکود در اقتصاد ایران است. برای هر کدام میتوان مستندات زیادی ارائه داد. که در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست. اینکه هر کدام چه میزان بر رکود و تعمیق آن موثرند نکته دیگری است که برای خروج از رکود و ارائه برنامه عملیاتی لازم تعیین شوند.
برای اینکه سوالهای "چه زمانی از رکود خارج میشویم؟ لازمه های خروج از رکود چیست؟" پاسخ بدهیم دو گونه میتوان پاسخ داد. یکی ببینیم آیا اثرات رکود از بین رفته است و دیگری اینکه آیا علل رکود دیگر وجود ندارد؟ در خصوص اثرات رکود باید به علایم خروج از رکود توجه داشت. آیا نرخ بیکاری کاهش یافته است؟ جواب مثبت نیست. ا ینکه آمارسازی کنیم و نرخ رشد اقتصادی را مدام روی کاغذ افزایش دهیم این به معنی رونق اقتصادی نیست . درست است رشدی در سال 1395 ناشی از نفت نسبت به سال 1394 داشتهایم که ملاحظاتی را باید در این ارتباط طرح کرد. نرخ رشد 94 چهار منفی بوده، نرخ به میزان اعلام شده نیست و بخش غالب آن ناشی از استخراج نفت بوده که با فزایش هزینههای جاری دولت این منابع به سرمایهگذاری اختصاص داده نشده. بعلاوه بدهی دولت به پیمانکاران، بانک مرکزی، بانکهای تجاری حداقل رو بکاهش نیست. تا شرایط برای ورود بخش خصوصی فراهم شود. از نشانههای خروج از رکود هدایت نقدینگی به واقعی اقتصاد است. این موضوع اتفاق نیفتاده است. از نشانههای خروج از رکود افزایش قدرت خرید است. این موضوع در آمارهای رسمی دقیقا عکس آن را به نمایش گذاشته است. یعنی علیرغم کاهش درآمد خرید کالاهای ضروری از گروه دوازده گانه کالاها و خدمات مصرفی سبد هزینه خانوار کاهش یافته است.
در خصوص دلایل ایجاد یا تعمیق رکود اگر چه اقداماتی صورت گرفته، اما این اقدامات مبتنی بر یک تفکر منسجم و یک بسته اقتصادی نبوده، اهداف اقدامات انجام شده "به نمایش گذاشتن خروج از رکود" و قبولاندن این موضوع در افکار عمومی بوده و بیشتر مصرف انتخاباتی داشته است. کدام دلایل ذکر شده در حال حاضر نیست. خوب با این وجود چرا باید از رکود خارج و رونق اقتصادی محقق شده باشد.
1460 روز از عمر دولت یازدهم گذشت، چه اقداماتی باید در دولت یازدهم صورت میگرفت که نگرفت؟ بزرگترین معظل دولت روحانی در 4 سال دوم چیست؟
مزیتهای اقتصادی کشور میبایست شناسایی و به عنوان صنایع پیشران برنامهریزی ارشادی برای آنها انجام میشد. می بایست بدهی پیمانکاران به سرعت پرداخت میشد و هزینههای جاری دولت کاهش مییافت. استقراض دولت از سیستم بانکی به معنی ایجاد محدودیت دسترسی منابع بخش خصوصی است. فروش اوراق بدهی، اوراق مشارکت، اوراق خزانه جدا از موضوع شرعی آنها توسط دولت به معنی ایجاد محدودیت برای دسترسی بخش خصوصی به منابع مالی و خلاف اقتصاد مقاومتی است. سود بانکی بالا و بدون اینکه تابعی از وضعیت اقتصادی بنگاهها باشد و تابعی از سود فعالیت سفته بازی باشد جهت دهی نشد. تکیه به مدلهای نخ نمای غربی برای اقتصاد کشور کنار گذاشته نشد. تیم اقتصادی دولت دارای فکر منسجم مبتنی بر اقتصاد مقاومتی نبود. با برنامه کار نمیکردند و روزمرگی و پاسخ به مسایل جاری را دنبال میکردند که این اقدامات در یک پازل مشخص و جهتدار معنی نمیشد. اینها باضافه سایر مواردی که به عنوان دلایل ایجاد یا تعمیق رکود در کشور عنوان شد از معضلاتی است که دولت یازدهم با آن تا به آخر درگیر بود.
عملکرد تیم اقتصادی دولت یازدهم را در 4 سال اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟ عملکرد وزرای اقتصادی را چگونه ارزیابی میکنید؟ ضعیف ترین و قوی ترین وزیر کابینه چه کسانی بودند؟
اصلا علاقه ای وجود ندارد که بذر ناامیدی بپاشیم. صحبت کارکارشناسی و بیان مسایلی است که دوستانمان در دولت و مجلس به خودشان بیایند. قبل از انتخابات حرفهایی زده شد واقعی نبود، خوب میگفتیم برای رای و انتخابات است. یک جوری نشود که به خود آقایان القاء شده باشد از رکود خارج شده ایم و عملکرد موفق بوده است . اینطور نیست. اینکه آقای نوبخت به برنامه ها و عملکرد دولت یازدهم نمره 22 می دهد این به آمارهایی برمیگردد که خود ایشان و همکارانشان در ورقه امتحانی خودشان نوشته اند. اگر نمره 22 از 100 باشد قابل قبول است و الا نمره 22 از بیست هم مثل یک میلیون شغل در سه ماه یک شوخی است که نتیجه آن به کوچک شمردن گوینده و ایجاد بی اعتمادی بیشتر در اقتصاد میانجامد. اقتصاد یک موجود زنده است. تنفس میکند. سخن میگوید. متاسفانه با آن به صورتی برخورد میشود که گویی مترصد است. نخهایی به اجزای آن بستهاند و با آن نرخها شکلکهای به نمایش میگذارند. این مسایل رفتار اقتصادی نیست. باید آقایانی که اقتصاد را میخواهند هدایت کنند که اقتصاد خود عمل نماید. رقابتی عمل کند. نیازهای اقتصادی کشور در دستور کار قرار گیرد. در مسیر بلند مدت پیشرفت حرکت کند که گسانی نیاز است که در دانش اقتصاد و فعالیت اقتصادی ممارست کرده باشند. باید دانش افتصاد داشت تا دارای چشمانداز باشند. باید دارای تجربه بود تا واقعی و عملیاتی حضور پیدا کنند. اقتصاد دان تجربی برای بنگاهداری شاید مناسب باشد ولی برای هدایت و راهبری اقتصاد کافی نیست. البته نوع تقکر اقتصادی در اینجا نباید فراموش شود. اقتصاد غرب و نسخه های صندوق بین المللی پول بارها و بارها در این گشور و کشورهای دیگر تجربه شده است. این نسخه ها نه برای جمهوری اسلامی از نظر علمی جواب میدهند و نه طراحان آن دنبال پیشرفت این کشور میباشند. اقتصاد مقاومتی اجرای چند پروژه نیست. ستاد فرماندهی افتصاد مقاومتی از اقتصاد مقاومتی بسیار فاصله دارد. با این مسیر نمیتوان به نتیجه رسید. وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه در اقتصاد انفعالی عمل کردند. برنامه محور عمل نکردند. چشم اندازی از برنامه های خود نداشتند. نتیجه این شده که دشمن هم جری تر شده. علت اینکه طرف مقابل به تحریم برگشته معنای اقتصادی دارد. منشاء تحریم وجود چالشهای اقتصادی است. این را باید درک کرد. تحریم قبل از اینکه سیاسی و نظامی باشد اقتصادی است. چگونه داد و فریاد کنیم تحریم بخاطر ضعف در اقتصاد است به خاطر وجود روزنه در این حوزه است. برای حذف تحریمها اگر کسی دنبال راه حل سیاسی باشد عاقل نیست سفیه است.
در خصوص وضعیت دولت دوازدهم با تیم اقتصادی جدید اصلا خوشبین نیستم. با رویکرد زنگنه مبنی بر استخراج بیشتر و فروش نفت خام و حضور مسعود کرباسیان با رشته مدیریت و برنامه ریزی و با تجربه معاونت گمرگ و بازرگانی برای وزیر اقتصاد و محمد شریعتمداری برای وزارت صنعت، معدن و تجارت با سابقه بازرگانی وعملکرد دولت دوازدهم ذهنم را به یاد کتاب انتخاب سخت هیلاری کلینتون هدایت شد که نوشته؛ ما به دنبال این بودیم که در ایران دولتی روی کار بیاید که نفت خام بفروشد و کالا وارد کند. گویی راه رفته و راه ترسیم شده حرف وزیر امور خارجه و کاندیداتوری ریاست جمهوری امریکا یا همان کدخداست. ایران کشور بزرگی است. توانمندیهای ارزشمندی در این کشور وجود دارد. باور این موضوع خیلی سخت نیست.
دولت معتقد است در سه ماهه نخست سال 96، حدود 1 میلیون به شاغلان کشور اضافه کرده است، آیا عدد مذکور را قبول میکنید؟ اصلا چنین چیزی امکان دارد؟
این یک شوخی است ولی دردناک است. تحقیر دانش آموختگان بخصوص در حوزه اقتصاد است. به بازی گرفتن مردم و نظام آماری کشور است. این موارد بی اعتمادی نسبت به دولت را افزایش میدهد. اگر اشتغال زیاد میشد این موضوع در آمارهای مرتبط مثل پس انداز و سپرده بانکها، سرمایه گذاری، قدرت خرید، کاهش فقر دیده میشد. متاسفانه اینطور نیست. سیاه نمایی نکنیم این کشور با این امکانت ظرفیت رسیدن به اهداف چشم انداز داراست و بیش از نرخ رشد 8% را بدون نفت میتواند تجربه کند.